سخنان استاد فاطمی نیا در نهی از خواندن روضه های مکشوف

حضرت زهرا سلام الله علیها فرمودند:بگو انقدر دل ما را نسوزان!/مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید!

-استاد فاطمی نیا بارها از خواندن روضه های مکشوف، تند و بی پرده نهی کرده اند، اما متاسفانه باز هم بسیار شاهد خواندن اینطور روضه ها هستیم، در ادامه بخش هایی از سخنان استاد فاطمی نیا را در این باره مرور می کنیم.

*آی مردم مصائبی که به اهل بیت وارد شده را ما باید به مردم بگویم، اگر مثلا اینطور بود که هیچ کس هیچ مصیبتی را نشنیده بود، ما دل را به دریا می زدیم همه مصیبت ها را بی پرده می گفتیم، ولی معمولا مردم مصیبت ها را ۰می دانند. بنا بر این مصیبت مکشوف و بی پرده خواندن درست نیست.

*هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده پوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید. من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا! باید حال مجلس را نگاه کرد. حالا چون چهار نفر نشسته اند بیاییم مصیبت ظهر عاشورا را بخوانیم؟ نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن. مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید!

*مواظب باشید، من چهل سال منبر رفتم، خدا مرحمت کرده است، دستم را گرفته تا حالا مصیبت مکشوف نخوندم!

*یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، می گویند این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه را خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما را نسوزان!

خادم وبلاگ: ازمجموع سخنان استاد فاطمی نیا معلوم می شود که خواندن روضه های تند و مکشوف موجب رنجیدن و غمگین شدن اهل بیت علیهم السلام می شود، حتی یکبار اشاره کردند که این کار موجب قساوت قلب می شود!

به این مثال توجه کنید:اگر خدای نکرده اتفاق ناگواری برای عزیزان عده ای افتاده باشد، آیا درست است که آن اتفاق را به صورت واضح و آشکارجلوی آنها شرح کنیم؟! باید توجه داشت که اهل بیت علیهم السلام به همه جا اشراف دارند و درضمن بسیار با محبت هستند و این کار موجب رنجش آنها میشود آیا دوست دارید آن ها را آزار دهید! قطعا نه پس به این مسئله توجه کنید و به دیگران هم تذکر دهید.

البته رعایت این مسئله در حرم های اهل بیت علیهم السلام اهمیت بیشتری دارد چون اهل بیت علیهم السلام به آن مکان ها توجه بیشتری دارند.

نهی از خواندن روضه های مکشوف

سخنان استاد فاطمی نیا در نهی از خواندن روضه های مکشوف

*هنگام مصیبت خواندن یک قدری پرده پوشی داشته باشید. همه چیز را نگویید. من استادی داشتم، می گفت بعضی روضه ها را در تمام عمرم فقط یک بار خوانده ام آن هم در روز عاشورا! باید حال مجلس را نگاه کرد. حالا چون چهار نفر نشسته اند بیاییم مصیبت ظهر عاشورا را بخوانیم. نمی گویم مصیبت نگو اما یک قدری پرده برداری کن. مصیبت شش ماهه را حتما کامل نگویید.

*آی مردم مصائبی که به اهل بیت وارد شده رو ما باید به مردم بگیم، اگر مثلا اینطور بود که هیچ کس هیچ مصیبتی رو نشنیده بود، ما دل به دریا می زدیم همه مصیبت ها رو بی پرده می گفتیم، ولی معمولا مردم مصیبت ها رو می دانند. بنا بر این مصیبت مکشوف خواندن درست نیست، مصیبت بی پرده خواندن درست نیست.

*یک وقتی در نجف یک روضه خونی بوده، میگن این روضه حضرت علی اکبر سلام الله علیه رو خیلی تند خوانده بود، بعد یکی از بزرگان با خبر شده بود که وجود نازنین حضرت زهراء سلام الله علیها ناراحت هستند و فرموده بودن: بگو انقدر دل ما رو نسوزون!

*مواظب باشید، من چهل سال منبر رفتم، خدا مرحمت کرده، دستمو گرفته تا حالا مصیبت مکشوف نخوندم.

خادم وبلاگ:

-به این مثال توجه کنید: اگر خدای نکرده اتفاق ناگواری برای عزیزان کسانی افتاده باشد، آیا درست است که آن اتفاق را به صورت واضح جلوی آنها شرح کنیم؟! اهل بیت علیهم السلام در همه جا حضور دارند و درضمن بسیار با محبت هستند.  

-ازمجموع سخنان استاد فاطمی نیا معلوم می شود که خواندن روضه های تند و مکشوف موجب رنجیدن و غمگین شدن اهل بیت علیهم السلام می شود، حتی یکباراشاره کردند که این کار موجب قساوت قلب می شود. 

-البته رعایت این مسئله در حرم های اهل بیت علیهم السلام اهمیت بیشتری برخور دارد چون اهل بیت علیهم السلام در آن مکان ها حضور پررنگ تری دارد.

سعی کنید از خوشحال کنندگان حضرت زهراء(س) باشید

سعی کنید از خوشحال کنندگان حضرت زهراء(س) باشید


پایگاه سخنان گرانبهای آیت الله فاطمی نیا:

استاد فاطمی نیا:یکی از علماء سنی به نام ذهبی، آدم پر تألیفیه، نوعاً احادیثی که در وسط بیاد، میخواد یک خللی وارد کنه! هی میگه، ضعیفه، آنچنانه،من خیلی از تألیفاتش رو دیدم.

ولی به یک حدیثی رسیده، مثل اینکه سرش به بن بست خورده، بی اختار گفته: و هذا حدیث صحیح. این صحیح است. هیچ مطلبی نتونسته بگه، حالا حدیث چیه؟ 

میگه: «ان الله يرضي لرضا فاطمه و يغضب لغضبها»

خدا برای خشنودی خانوم، خشنود میشود و برای غضبشم غضب ناک میشود. 

اینجا ذهبی بیچاره شده، میگه و هذا حدیث صحیح. خیلی حرفه ها.

حالا من ابعاد دیگه شو رها می کنم، یک بعد عملیشو میگم. ببینین مخصوصا شما که جوونین، اول کارتونه در زندگی سعی کنید از خوشحال کنندگان حضرت صدیقه کبری (سلام الله علیها) باشین، چون کلید تمام گنج هاست، یکی از اولیاء خدا بوده همه می دونن دیگه با خرما با انجیر، اینو شفا میداده، اونو شفا می داده، هر چی دلش میخواسته می کرده!  

در اینجا براتون بگم یکی از راز های اون شیخ ، که بعضی از بزرگان فهمیدن، این بوده که حضرت زهراء سلام الله علیها رو خوشحال می کرده! دیگه از این بالاتر چیزی نیست.

[منظور استاد، شیخ حسنعلی نخودکی است، ظاهرا ایشون یکی از راز های موفقیتشون رو احترام به سادات می دونستن و به آن توصیه می کردند.] 

«و یغضب لغضبها»

وای بر اونها که خانوم رو غضب ناک کردن! 

شاعر میگه:

و اذا اتت بنت النبی لربها تشکو/ولا تخفی علیه خافیه

میگه یک روز دختر پیغمبر میاد شکایت می کنه، آخه برای چی شکایت می کنه؟

ولا تخفا علیه خافیه، چیزی که بر خدا مخفی نیست.

میگه که بله چیزی بر خدا مخفی نیست،اما اون روز، روزیه که میخواد یک عده رسوا بشن! میگه مگه شما نگفتین خدا برای غضب این خانوم غضبناک میشه، اینو چه قدر زیبا به شعر در آورده، خدا جزای خیرش بده.

میگه: و الله یغضب للبتول بدون ان تشکو/فكيف اذا أتته شاكيه؟! 

خدا برای غضب بی شکایت این خانو غضبناک میشه، اون وقت اگه شکایت بکنه چی می شه؟!

تو شکایتش چی میگه: دو قسمته، یکیش عامه، یکیش خاصه.

عامش این است.

میگه: رب انتقم ممن اباد عترتی 

خدایا انتقام بگیر از اونهایی که بچه های منو کشتن.

این عامشه، خاصش چیه؟ خاصش خیلی لطیفه:

وسبع علی اجت نیات بناتیه

خدایا انتقام بگیر از اون هایی که نازدانه های حسینمو سوار شترها کردن.

این نازدانه هارو سوار شتر کردن..، وحشت در دلشون کردن..، از این شهر به اون شهر..

علی لعنت الله علی القوم الظالمین.

ذکر مصیبت آیت الله فاطمی‌نیا در شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها

ذکر مصیبت آیت الله فاطمی‌نیا در شهادت حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها


اسماء می‌گوید: من رفتم خدمت حضرت زهرا (سلام الله علیها). اسماء بنت عمیس زن خوبی بوده، اخل بیت (علیهم السلام) از او راضی بودند. خانم فرمودند که اسماء! این دفعه که تو می‌روی و به اینجا بر می‌گردی مستقیماً وارد اتاق من نشو! من را صدا بزن! اگر جواب نشنیدی، باز هم صدا بزن. نشنیدی، بار سوم.


اسماء می‌گوید: رفتم و برگشتم. دیگر حضرت فاطمه (سلام الله علیها) چیزی بگوید، واجب می‌شود. زیرا معصوم است، مطهّر است، متصل به غیب است. اگر بگوید این کار را بکنید، واجب می‌شود. بگوید این را نکن، باز هم واجب می‌شود.

خدایا من که قابل نیستم، ما از آنها نیستیم که با آبروی تو و اولیاءت بازی کنیم. اما امروز در جوار حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها) توقّع داریم، مورد اشرافِ فاطمه زهرا (سلام الله علیها) واقع بشویم. بگذار ساده‌تر بگویم، طلبه‌ها جوانند، عزیزند، ان شاء الله در آینده برای اسلام زحمت می‌کشند. هرکس مورد اشراف واقع بشود، زیر ذره‌بین خانم قرار بگیرد؛ که این نمی‌شود مگر با به دست آوردن صفات عالیه و نمازهای واجب و روزه و رسیدن به حلال و حرام که اگر این صفات عالیه را به دست آورد، زیر ذره بین خانم قرار می‌گیرد.
گفت: تقدیر به یک ناقه نشانی دو محمل / لیلای حدوث تو و سلمای قدم را

نمی‌دانم اجمالاً چه شده است که ناقه ما درِ خیمه امیرالمؤمنین (علیه السلام) خواباندند، اجمالاً این‌طور است. دیگر بقیه‌اش را شما حساب کنید. وقتی زیر ذره بین قرار گرفتی، آن وقت دیگر عالم عوض می‌شود. آن ولی خدا که سید و مجتهد و آقاست که نامش را نمی‌برم گاهی خدمتش می‌رسم، می‌بینم سر ریزی می‌کند. زیر اشراف خانم که قرار بگیرد چیزی نمی‌بیند. نشسته، مردم حرف می‌زنند، بی اختیار می‌گوید: مادرم فوق العاده بود. مادرم خیلی بزرگ است. سر ریزی می‌کند. خدایا! امروز ما را تحت اشراف خانم قرار بده.

اسماء می‌گوید صدا کردم دیدم جواب نیامد. خدایا چه خاکی به سرم بریزم. نکند یه مرحله دیگر هم جواب نیاید. دفعه دوم، دفعه سوم، جواب نیامد.

اینجا نکته‌ای است که اگر بگوییم امیرالمؤمنین (علیه السلام) صبر داشته، اینجا مَنقبت نیست؛ مثل اینکه تو بگویی فلان مرجعِ تقلید نماز صبح می‌خواند، این منقبت نیست باید یک جوری بگوییم که منقبت بشود. این ابن ابی الحدید با اینکه سنی است، معتزلی است؛ صبر و حلم امیرالمؤمنین (علیه السلام) را یک جوری گفته که آبرومندانه است. خیلی خوشم می‌آید. می‌گوید: «وَ أمّا حِلمُهُ یَکادُ یَکون معجِزَةً» حلم و صبر امیرالمؤمنین نزدیک است که معجزه بشود.

صاحب این خبر «اسماء» می‌گوید: وارد شدم دیدم ریحانه پیغمبر از دنیا رفته، ناله می‌زدم، خاک بر سرم می‌ریختم. اما یک وقت دیدم که مصیبتم دوتا شد و آن این بود که به امیرالمؤمنین چی بگویم؟ اینجا یاد آن جمله ابن ابی الحدید بیفتید که می‌گوید: نزدیک است حلم و صبر او معجزه بشود. می‌گوید دیدم تکلیف از من برداشته شد، آقا خودش آمد ولی چه آمدنی! دیدم زانوهایش دارد می‌لرزد. مطلب خیلی بزرگ است. روز شهادت است والا این نکته را نمی‌گفتم. یک بار، دو بار در تمام عمرم شاید گفته باشم. اما روز شهادت است.

ببینید ما بی مدرک حرف نمی زنیم؛ دیدید که یک حرف را می‌گویم و منبع را ذکر می‌کنم ولو به درد ده نفر بخورد یا یک نفر. اما یک وقت مدرک را پیدا نکنیم شخصیت‌هایی داریم که گفتار آنها مدرک است. مثلا علامه امینی (ره) اگر حرف بزند این مِثل این است که در کتاب است، فرقی نمی‌کند. این را که می‌گویم نیافتم، ولی از او نقل می‌کنند. سرّی هم در آن است که از عقل ما خارج است. می‌گویم که گریه کنید. سرّش را هم از خدا بخواهید. او فرموده بود: در که به پهلوی خانم خورد، همان‌جا گفت: «یا مهدی!». وقتی که بچه‌ها آمدند در کنار بدن مادر (دیگر امام معصوم می‌گوید، معصوم شهادت می‌دهد) می‌گوید: به خدا دیدم وقتی بچه‌ها آمدند دست‌هایش را باز کرد.

منبع: کتاب نغمه عاشقی (روضه‌های استاد فاطمی‌نیا)

به نقل از سایت فردا


روضه دوم:

حضرت فاطمه عليها السلام چند تا عيادت كننده ، داشته است چند رقم بودند چند نوع بودند. اما عظمت را ببين ! استنباط كن كه چگونه است . عيادت كننده خصوصى هم داشته است . ام سلمه (ره ) زن خوب و محترمى بود. از جمله زنهايى كه اهل بيت عليهم السلام از اين ها راضى بودند و پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در اين خانم ، ظرفيتى ديده بود كه اجمالا بگويم كه يك چيزهايى را به او مى گفت .

زن هاى ديگر هم داشتند كه آنها دشمن خانگى اش بودند، سوره مباركه تحريم نازل شد كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم را اذيت كردند "ان تتوبا الى الله فقد صغت قلوبكما و ان تظاهرا عليه فان الله هو مولاه و جبريل و صالح المؤ منين و الملائكة بعد ذلك ظهير"

ام سلمه خودش هم ديگر محرم بود. به جاى مادر حضرت زهرا عليهاالسلام بود. آمد خصوصى و دو به دو گفت : دختر پيغمبر! حالت چطور است ؟

ببينيد ديگر اينجا مجلس نبود كه خانم بخواهد تبليغات كند و آن درد دل را ظاهر كند باز هم خجالت مى كشم از دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم - از پهلويش و از بازويش چيزى نگفت . فرمود: ام سلمه بين دو تا غصه ، دارم از بين مى روم . خانم ! آن دو تا قصه چه چيز است ؟ فرمود: سيد انبياء، پدرم از دست دادم ، وصتش مانده ، آن هم حال و روز وصيش ‍ است..


روضه سوم:

بارها عرض كردم كه لازم نيست همه چيز را بگويم . اين ها اين قدر بزرگند و اين قدر مصيبت ديده اند كه حتى زيارت نامه شان مصيبت است . من به عنوان يك شيعه ، به عنوان يك سيد روسياه ، هيچ وقت مصيبت ها را نمى توانم بگويم . حالا شما زيارتنامه شان را جمع بندى كنيد مى شود مصيبت . مى گويد: "السلام عليك يا بنت رسول الله" سلام بر تو اى دختر پيغمبر! چه دخترى ؟! به سلمان فرمود: كه سلمان ! هر وقت دلم براى اهل بهشت ، تنگ مى شد، عطر فاطمه عليهاالسلام را استشمام مى كردم . يك همچنين دخترى.

اين بند اول، بند دوم "السلام عليك يا زوجة ولى الله" سلام بر تو اى همسر امير المؤ منين . بند سوم "السلام عليك يا ام الحسن و الحسين." سلام بر تو اى مادر حسن عليه السلام و حسين عليه السلام . يك شعرى هست حتما شنيده ايد. اما براى روضه امشب برايتان بخوانم . خيلى از اين شعر خوشم مى آيد. اين را شاعر توانمند و كبير، شيخ عبدالحسين اعظم نجفى (رضوان الله تعالى عليه ) مى گويد: ببينيد چقدر علمى است .
و اذا اتت بنت النبى تشكوا لربها

و لا تخفى عليه خافيه


و به ياد بياور وقتى كه دختر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم بيايد در محشر شكايت كند. مگر براى خدا چيزى مخفى است ؟ نه ! "و لا تخفى عليه خاقية" چيزى بر خدا مخفى نيست . منتهى يك كسانى بودند كه عده آن ها يك چيزى مى دانستند كه خانم شكايت مى كند و آنها رسوا مى شوند. "قل ان الاولين و الاخرين لمجموعون الى ميقات يوم معلوم" در بيت سوم چيز عجيبى مى گويد. تمام سنى ها آن را نقل كرده اند كه خدا به خاطر خشنودى حضرت زهرا عليها السلام خشنود مى شود و بخاطر غضبش ، غضبناك مى شود. اصلا خانم ولو نفرين و شكايت هم نكند، همين كه غضبناك بشود، اثر وضعى دارد. اين را دقت كنيد اين ها را در قالب شعر آورده است آن هم چقدر ماهرانه !

و الله يغضب للبتول بدون ان تشكوا

فكيف اذا اتيته شاكية

خدا براى غضب بى شكايت اين خانم ، غضبناك مى شود چه مى شود اگر شكايت هم بكند؟! خب ! در شكايتش چه مى گويد؟ يك بيت شعرى است كه هر مصرعش يك باب شد. چه مى گويد در شكايتش مصرع اول اين است ؛ خدايا! انتقام بگير از آن هايى كه بچه هاى مرا كشتند. اين مطلب عمومى است ، معنايش عام است . مصرع بعدى خاص است . دقت كنيد لطيف است . از چه كسى انتقام بگيرد؟ از آن هايى كه دختران حسينم را سوار شترها كردند. (گريه استاد و حضار)