گفتگوی استاد فاطمی نیا با روزنامه قدس درباره
حيات علمي امام محمد باقر(ع)
(در سال هشتاد و نه)



*مليحه پژمان

ابوجعفر، امام محمدباقر(ع) پنجمين آفتابي است که بر افق امامت، جاودانه درخشيد. زندگيش سراسر دانش و ارزش بود، از اين رو باقرالعلوم ناميده شد، يعني شکافنده دشواريهاي دانش و گشاينده پيچيدگي هاي معرفت. خصلت آفتاب است که هماره گام بر فرق ظلمت مي نهد و در لحظه هاي تاريک، بر افق زمان مي رويد تا ارزشهاي مهجور و نهان شده در سياهي جهل و جور را، دوباره جان بخشيده و آشکار سازد. اين پيشواي آسماني نيز در عصر حاکميت جور و تشتت انديشه هاي ديني امت اسلام، تولد يافت تا پيام آور معرفت و احياگر اسلام ناب محمدي(ص) باشد.

بر اساس نظريه بيشتر مورخان و کتابهاي روايي، تولد آن امام گرامي در سال 57 هجري بوده است. اين نقل، نشان مي دهد که امام باقر(ع) به هنگام شهادت جد خويش حسين بن علي(ع) در سرزمين طف حضور داشته و سه سال از عمرش مي گذشته است. از آنجايي که جايگاه علمي و سياسي ايشان بسيار ويژه است، بر آن شديم تا از دريچه ذهن و نگاه خطيب توانمند و پژوهشگر برجسته علوم ديني حجةالاسلام والمسلمين فاطمي نيا اين مهم را مورد واکاوي قرار دهيم که در پي مي آيد.

* جناب استاد فاطمي نيا علت رويکرد علمي امام محمد باقر(ع) در هدايت جامعه چه بود؟

دوران حضرت امام باقر(ع)، دوران رونق و گسترش علوم اسلامي بود و دانشمندان و فقهاي بزرگي در عرصه حديث و فقه به منصه ظهور رسيده بودند. امام باقر(ع) در ميان ايشان از جايگاه ويژه اي برخوردار بود. شيخ مفيد يکي از بزرگترين دانشمندان شيعي در اواخر قرن چهارم و اوايل قرن پنجم هجري، درباره موقعيت علمي امام و جلسات درس ايشان مي نويسد: بازماندگان صحابه و بزرگان تابعين و رؤساي فقهاي مسلمان از آن حضرت در مسايل ديني روايت کرده اند. 

امام، اخبار پيشينيان و پيامبران را روايت مي کرد و مردم از او سيره و سنت رسول اکرم(ص) را مي گرفتند و در مناسک حج بر او اعتماد داشتند و تفسير و قرآنش را مي نوشتند و عامه و خاصه، روايات او را حديث مي کردند و دانش کلام او را پاس مي داشتند. همه نويسندگان شيعه و سني، علت ملقب شدن آن حضرت را به «باقر» و «باقرالعلوم»، دانش فراوان ايشان دانسته اند.

البته اين نامگذاري از طرف پيامبر اکرم(ص) به روايت جابربن عبدا... انصاري صورت گرفته است که ايشان در مورد امام باقر(ع) فرمود: «يَبًقَرُ العلمَ بقراً» يعني علم را به تمام و کمال مي شکافد.

شيخ طوسي بزرگترين عالم شيعي در قرن پنجم، تعداد شاگردان برجسته آن حضرت را 466 تن برشمرده است. ايشان در زمينه مسايل فقهي، مرجع عام علماي حجاز بود. بسياري از فقهاي بزرگ اهل سنت نزد ايشان کسب علم مي کردند.شهرت ايشان در حجاز آن گونه پيچيده بود که ايشان را سيد فقهاي حجاز(بزرگ فقيهان منطقه حجاز) مي خواندند. يکي از علماي بزرگ اهل سنت به نام ذهبي درباره ايشان مي نويسد:«امام باقر(ع) از کساني بود که علم و عمل و آقايي و شرافت و وثاقت و متانت را با هم جمع کرده بود و براي خلافت، شايستگي داشت.»

* شايد به همين دليل از ايشان به عنوان پايه گذار نهضت بزرگ علمي تشيع ياد مي کنند؟

 بله به طور قطع و يقين. امام باقر(ع) در مدت امامت خود، در همان شرايط نامساعد، به نشر و اشاعه حقايق و معارف الهي پرداخت و مشکلات علمي را تشريح نمود و پايه گذار جنبش علمي تشيع شد. 

علاوه بر اين، امام پنجم در علم، زهد، عظمت و فضيلت سرآمد همه بزرگان بني هاشم بود و مقام بزرگ علمي و اخلاقي او مورد تصديق همگان بود. رجال و شخصيتهاي بزرگ علمي آن روز، حتي عده اي از ياران پيامبر(ص) که هنوز در حال حيات بودند، از محضر آن حضرت استفاده مي کردند.

*حضرتعالي به پرورش شاگردان امام هم اشاره اي داشتيد. حضور اين شاگردان در مکتب امام باقر(ع) چه تأثيري در فضاي علمي آن دوران داشت؟ 

امام، شاگردان بسياري در زمينه هاي مختلف تربيت کرد. افرادي چون جابر بن يزيد جعفي و کيسان سجستاني(از تابعين) و فقهايي مانند: ابن مبارک، زهري، اوزاعي، ابوحنيفه، مالک، شافعي، زياد بن منذرنهدي از آثار علمي او بهره مند شده سخنان آن حضرت را، بي واسطه و گاه با چند واسطه، نقل نموده اند. 

همچنين کتب و مؤلفات دانشمندان و مورخان اهل تسنن مانند: طبري، بلاذري، سلامي، خطيب بغدادي، ابونعيم اصفهاني و کتبي مانند: موطا مالک، سنن ابي داود، مسند ابي حنيفه، مسند مروزي، تفسير نقاش، تفسير زمخشري و دهها کتاب نظير اينها، که از مهمترين کتب جهان تسنن هم سرشار از سخنان پرمغز پيشواي پنجم است و همه جا جمله: قال محمد بن علي و يا قال محمد الباقر به چشم مي خورد. اما حضرت امام باقر(ع) شاگردان برجسته اي در زمينه هاي فقه وحديث و تفسير و ديگر علوم اسلامي تربيت کرد که هر کدام وزنه علمي بزرگي به شمار مي رفت. شخصيتهاي بزرگي همچون: محمد بن مسلم، زرارَ بن اعين، ابو بصير، بريد بن معاويه عجلي، جابربن يزيد، حمران بن اعين و هشام بن سالم از تربيت يافتگان مکتب آن حضرتند.

پيشواي ششم مي فرمود: مکتب ما و احاديث پدرم را چهار نفر زنده کردند، اين چهار نفر عبارتند از: زراره، ابوبصير، محمد بن مسلم و بريد بن معاويه عجلي. اگر اينها نبودند، کسي از تعاليم دين و مکتب پيامبر بهره اي نمي يافت. اين چند نفر حافظان دين بودند. آنان، از ميان شيعيان زمان ما، نخستين کساني بودند که با مکتب ما آشنا شدند و در روز رستاخيز نيز پيش از ديگران به ما خواهند پيوست. شاگردان مکتب امام باقر(ع) سرآمد فقها و محدثان زمان بودند و در ميدان رقابت علمي بر فقها و قضات غيرشيعي برتري داشتند.

*امام باقر(ع) از نظر دانشمندان اسلامي چه جايگاهي داشت؟

ابن حجر هيتمي مي نويسد: محمد باقر به اندازه اي گنج هاي پنهان معارف و دانش ها را آشکار ساخته، حقايق احکام و حکمتها و لطايف دانش ها را بيان نموده که جز بر عناصر بي بصيرت يا بد سيرت پوشيده نيست و از همين جاست که وي را شکافنده و جامع علوم و برافرازنده پرچم دانش خوانده اند. 

* با توجه به تکثر و تنوع مذهبي شاگردان امام باقر(ع)، ايشان در برابر اختلافهاي فقهي گروه هاي اسلامي چه مواضعي داشت؟

اواخر سده نخست هجري و اوايل سده دوم پس از هجرت رسول خدا(ص) زمان پيدايش مشربهاي مختلف مي باشد. در اين ايام، تلاش فقهي اهل سنت اوج گرفت و امام نيز بايد براي پويايي فقه اهل بيت و شناساندن آن به جامعه کوشش مي کرد. بنابراين جنبش فرهنگي شيعه در اين دوران شکل گرفت. امام به صراحت مردم و عالمان را به فراگيري علوم دين از طريق اهل بيت دعوت مي کرد. علما نزد آن جناب حاضر مي شدند و امام نظرات فقهي آنها را نقد مي کرد و بسياري از احکام غلط و انحرافي را اصلاح مي نمود.