توصیه‌های اخلاقی آیت‌الله فاطمی‌نیا در آستانه سال جدید

توصیه‌های اخلاقی آیت‌الله فاطمی‌نیا در آستانه سال جدید

استاد عبدالله فاطمی‌نیا در آستانه سال جدید، در یکی از جلسات مذهبی تهران با اشاره به فرا رسیدن سال جدید، سخنانی پیرامون ایجاد تحول در باطن انسان و دوری از صفات رذیله بیان داشتند که بخشی از آن در ادامه آمده است:

شما اهل کسب و کار هستید، بنده هم طلبه هستم ولی به هرحال ما هم جزئی از این جامعه هستیم و شرایط را می‌فهمیم. اما یکی از حکما گفته است که یکی از خوبی‌های دنیا این است که بدی‌هایش هم وفا ندارد. این بدی‌ها و سختی‌ها وفا نخواهد داشت.

ما دائم در تحویل هستیم. تمام عمر ما در تحویل است، اما چون این تحویل سال خیلی سر و صدا دارد، آن را متوجه می‌شویم. بالاخره سال هجری شمسی در حال تمام شدن است و سال جدید می‌آید، اما توجه کنید که وظایفی داریم که آنها مهم هستند. هرکسی اگر توانست به اندازه توانستن و در صورت داشتن امکان و قدرت، به ارحام و آدم‌های آبرودار برسد. ببینید، اگر به ما نیکی شده، وظیفه ما هم نیکی است. خوانده‌اید که پیغمبر خدا به آن بنده خدا گفت «أحسِن کما أحسن الله إلیک». خوبی کن همان‌طور که خدا به تو خوبی کرده است سوره مبارکه قصص، آیه 77. پس اگر مقدور شد، به این‌ها و به آدم‌هایی که دستشان به جای نمی‌رسد، سری بزنید.

اما مطلب دیگری عرض می کنم که خیلی مهم است. مَثَل زدن عیب ندارد؛ خداوند در قرآن می‌فرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَستَحیی أَن یَضرِ‌بَ مَثَلًا ما بَعوضَةً فَما فَوقَها» سوره مبارکه بقره؛ آیه 26. مثل اشکالی ندارد و در آن مناقشه نیست. مثل‌ها را چرا می‌زنند، برای اینکه یاد آدم بماند.

این باغچه‌ها را دیده‌اید. این باغچه‌های عریض و طویل خصوصا در خانه‌های سنتی؛ دم عید که می‌شد می‌گفتند به باغچه برسید، گل بکارید، اگر چیز اضافی هست، دربیارید. یک وقت یک ریشه درخت را می‌دیدید و امید داشتید که این جوانه بزند، اما بعد می‌فهمیدید که جوانه نزده و پوسیده است. خب یعنی فقط مکان را اشغال کرده بود و باغبان این را در می‌آورد و بیرون می‌انداخت. در این باغچه باطن هم درخت‌های ریشه‌داری هستند که نه تنها فایده ندارند بلکه ضرر هم دارند؛ این‌ها را باید دور انداخت. طرف چهل سال است که غیبت می‌کند، خب باور نمی‌کند که غیبت بد است؟ یکی می‌گفت می‌دانم غیبت گناه است اما اگر این را نگویم دق می‌کنم! باید این را ترک کرد. چهل پنجاه سال است که این باغچه هست و باید به آن سر بزنید.

شما امثال حسد، غیبت، سوءظن و این‌ها را دست کم نگیرید؛ این‌ها انسان را از پرواز می‌اندازد. من گاهی در منابر به مردم گفته‌ام که آقای بهجت یا آقای بهاءالدینی یا آقای قاضی کراماتی را داشتند؛ اما بعضی‌ها می‌آمدند پای منبر و انتقاد می‌کردند که شما مدام از این افراد می‌گویید. اما این‌ها متوجه نیستند که متن صحبتم که کرامت گفتن نیست، من این‌ها را می‌گویم که میدان پرواز بشر را به مردم نشان بدهم. چه موقع می‌تواند این پرواز را بکند، وقتی که مواظب خودش باشد. آقای بهجت و آقای بهاءالدینی و دیگر بزرگان مواظب خودشان بودند.

حالا ما هم باید این باغچه درون را نگاه کنیم و این درخت‌های پوسیده حسد و سوءظن و غیبت و ... را در این سال دور بیاندازیم و در حالی که ائمه از ما راضی باشند وارد سال جدید شویم.

منبع:سایت فردا


خطر افراد کج فهم از یهود مهلک تراست

خطر افراد کج فهم از یهود مهلک تراست 

استاد فاطمی نیا با اشاره به ظاهر و باطن دین گفتند: به یقین، اگر فردی به یکی از این دو تمسک کند و سوی دیگر را رها نماید، به بیراهه رفته است.

وی با اظهار این که باید همواره اعتدال در تدین را رعایت کنیم تا دچار انحراف نشویم افزود: اگر اسلام در ظواهر دین خلاصه می­گردید، امام حسین(ع) نیز قیام نمیکردند.

این استاد حوزه تأکید کرد: بسیاری از افراد در زندگی خود بصیرت و باطن دین را لحاظ نمی کنند و تنها به ظواهر دین تمسک می­کنند .

وی با بیان این که افرادی که کج فهمی از دین را دارند، بزرگترین ضربه را به دین می زنند، بیان کرد: تاریخ ثابت کرده است که خطر این افراد حتی از یهود و نصاری نیز مهلکتر بوده است.

حجت الاسلام والمسلمین فاطمینیا با تأکید بر این که اگر کسی فکر کند که بدون تدین و تقید به احکام الهی میتواند به مراحل عالی عرفان و تقوا برسد، گمراه است، عنوان نمود: گروهی از عالم نماهایی نیز در تاریخ بودند که با وجود زحمات علمی که در زندگی خود کشیدند، اما تهی از معرفت بودند.و افتخار ما این است که بسیاری از علما ی ما علاوه بر مقامات بزرگ علمی، به معرفت دینی نیز منور بودند. 

استاد فاطمی نیاخاطرنشان کرد: دین اسلام دارای کلاس‌های مختلفی همچون؛ فقه، اصول، فلسفه، معارف و کلام است و فقه با تمام عظمتی که دارد تنها یک کلاس دین اسلام به حساب می‌آید.

این استاد حوزه تصریح کرد: محصولات اسلام افرادی همچون؛ امام‌خمینی(ره)، علامه طباطبایی، آیت‌الله العظمی بهجت(ره) و آیت‌الله قاضی هستند، آیا می‌شود تنها با ظاهر اسلام بزرگان دین به این مقامات عالی برسند.

بخشی از سخنان استاد فاطمی نیا در مراسم اولین سالگرد مرحوم آیت الله محمد شاه آبادی.(1391/10/08) 

منبع:مرکز خبر حوزه

دو حکایت از آقا سید مهدی قوام (ره)

دو حکایت از آقا سید مهدی قوام (ره)


اول:

استاد فاطمی نیا:

آقا سید مهدی قوام رضوان الله تعالی علیه مرد بسیار یزرگ و با سعه صدری بود، اعجوبه ای بود! شبی دزدی وارد منزلش می شود همین که فرشی را جمع کرده و در حال بردن بود آقا سید مهدی بیدار می شود، با کمال خونسردی به او می گوید:

می خواهی این فرش را چه کنی؟ دزد می گوید: می خواهم آن را بفروشم.

آقا سید مهدی می گوید: اگر بفروشی آن را از تو خوب نمی خرند، من آن را به تو مباح کردم، حلالت باشد. برو آخر بازار عباس آباد، بگو سید مهدی فرستاده! آن را بفروش و برو کاسب شو!

بعداً دیدند همان شخص، اهل عبادت و تقوی شده و از همان فرش کاسبی و مغازه راه انداخته است.

منبع:سائلین الزهراء (س)


دوم:

استاد فاطمی نیا:

شبي آقا سيّد مهدي قوام (ره) به منبر مي رود. بر حسب مرسوم، هديه اي در پاكت مي گذارند و به ايشان مي دهند و سيّد آن را در جيب خودش مي گذارد. بيرون مي آيد مي بيند كه در آن ساعت شب، خانمي آرايش كرده است و خيلي آراسته ،چپ و راست مي رود. به يك نفر كه همراه او بود مي گويد برو به آن خانم بگو كه اين موقع شب اينجا چه كار مي كني. گفت: آقا! اين در شأن شما نيست، اين معلوم است كه چه كار دارد. سيّد گفت: تو اصلاً چه كار داري، وقتي كه من مي گويم، برو بگو. او مي رود و مي گويد آقا با تو كار دارد. خانم هم تعجّب مي كند مي گويد آن سيّد روحاني با من چه كار دارد! وقتی زن نزدسید آمد، سيّد به او گفت: اين موقع شب در اينجا چه كار مي كني؟ گفت: احتياج دارم. سيّد دستش را داخل جيب خودبرد و گفت: اين پاكت را به من دادند، نمي دانم چقدر است. ده شب منبر رفته بودم، پول امام حسين (ع) است. تو اين مبلغ را بگير تا اين را داري از اين كارها نكن، هر وقت تمام شد از اين كارها بكن. سيّد مطمئن بود كه این پول كار خودش را مي كند. پول را به خانم داد .مدّتهاي مديدي ازاین ماجرا گذشت و آقا سيدمهدي به كربلا رفت، ديد خانمي محجّبه با يك آقايي در آن طرف خيابان است، آقا نزد آقا سيد مهدي آمد و گفت : حاج آقا! من شوهر اين خانم هستم. خانم مي خواست بيايد عباي شما را ببوسد و از شما تشكّر كند، خجالت مي كشد، اجازه مي دهيد كه خانم من بيايد. گفت: بگو بيايد. خانم باحجاب آمد و گفت: آقا! من همان زن هستم كه آن پاكت را به من دادي. آقا! من زير و رو شدم و الان هم ساكن كربلا هستم و اين هم شوهرم است.

منبع:مرکز خبر حوزه

غلبه بر شاکله

غلبه بر شاکله

آیت الله فاطمی نیا در یکی از سخنرانی هایشان با استفاده از آیات و ورایات به موضوع مهم ترک عادات ناپسند اشاره نمودند. فرمایشات ایشان را نقل می کنیم:

یک بحث قدیمی در میان دانشمندان و علمای اخلاق است که آیا اخلاق و صفات انسان قابل تغییر و اصلاح می‌باشد یا نه ؟ و اگر امکان اصلاح وجود دارد،‌همه آن‌ها قابل تغییر هستند یا بعضی؟

آن چه که بطور مسلم از آیات نورانیه قرآن کریم و راهنمایی‌ها و دستورالعمل‌های معصومین(علیهم السلام) استفاده می‌شود؛ امکان تغییر، اصلاح و تهذیب صفات انسانی و حرکت بسوی کمالات و طهارت معنوی و پاکی از اخلاق رذیله، وجود دارد.

گرچه نفوس، مختلف می‌باشند، بعضی سریع‌تر و بعضی کند تر در مسیر کمال به حرکت می‌افتند. بعضی تمایل به شر و فساد در آن‌ها کم‌تر و بعضی بیشتر است. اما این‌ها هرگز انسان‌را از مرحله اختیار خارج نمی‌کند.

خداوند می‌فرماید: «قل کل یعمل علی شاکلته فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا» بگو ای پیامبر ، هرکس طبق شاکله و سریره خود عمل می‌کند، پس پروردگار شما داناتر است به کسی که بیشتر هدایت یافته‌است(اسرا ۸۴).

حضرت علامه طباطبایی ، در تفسیر این آیه شریفه ، ظرائف و دقائقی را بیان فرموده و نکته را استفاده کرده‌اند که، می‌توان گفت هیچ مفسری به‌ آن اشاره نکرده است و آن مطلب اجمالا عبارت است از؛ امکان غلبه بر شاکله ها است.

شاکله از شِکال، مشتق است و آن عبارت است از ریسمان و زنجیری که حیوان را با آن می‌بندند تا از مکان خود خارج نشود. طبع و سجیه انسان را «شِکال» نامیده اند، به جهت این‌که نمی‌گذارد انسان از نقطه ای به نقطه دیگر برود. کسی که شالکه‌اش بُخل است، نمی‌تواند از این منطقه بُخل خارج شده و وارد منطقه سخاوت شود. بالعکس،‌ انسان سخاوتمند و جواد، محصور در منطقه جود و سخاوت است و همین‌طور سایر صفات.

علامه می‌فرماید: این شاکله‌ها، اقتضائات می‌باشند نه علت تامه.

مثلا شخصی که قدش بلند است؛ دستش به میوه درخت مردم می‌رسد و می‌تواند دستش را بلند کند و میوه را بچیند،‌این اقتضا می‌باشد، ولی بلندی قد، هرگز او را مجبور به دزدی نمی کند و علت تامه این عمل نیست و نمی‌تواند عذر بیاورد که من چاره ای از دزدی نداشتم، چون قدم بلند بود!

روز قیامت حضرت یوسف و حضرت مریم را به رخ گناهکارانی می‌کشند که در اثر جوانی و زیبایی ، عفت خود را از دست داده و به گناه آلوده شده‌اند و به آنان می‌گویند: اگر زیبایی باعث انحراف بود، این دو بزرگوار هم باید آلوده می‌شدند. زیبایی «اقتضاء» می‌باشد،‌ «علت تامه».

غلبه بر اقتضائات مراتب دارد و هرکس می‌تواند بر شاکله اش غلبه کند. «بُعثت لأتمم مکارم الاخلاق» یعنی من آمده‌ام تا مردم بر شاکله های خویش غلبه نموده و اخلاق خود را اصلاح کنند.

مدیر وبلاگ:همچنین استاد فاطمی نیا می فرمودند: این قسمت آیه که می فرماید "فربکم اعلم بمن هو اهدی سبیلا" "پس پروردگار شما داناتر است به کسی که بیشتر هدایت یافته‌است" یعنی کسی که بیشتر بر شاکله اش غلبه کرده است.

منبع:سائلین الزهراء (س)

پنج حکایت از استاد فاطمی نیا

پنج حکایت از استاد فاطمی نیا


۱-درد دل علامه امینی

یک سخنی از علامه امینی نقل کردند، خیلی منقلب شدم.
ما یک «الغدیر» می شنویم و خیلی گذرا عبور میکنیم. یازده جلد چاپ شده و یازده جلدش چاپ نشده است.
بیست و دو جلد کتاب تحقیقی! خدا می داند که این مرد در راه نوشتن این کتاب، فانی شد! چه زحمت های طاقت فرسا!
می گویند بعد از نوشتن الغدیر گفته بود: «روز قیامت با دشمنان امیرالمؤمنین مخاصمه خواهم کرد! همان طور که آنها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند؛ و گرنه من میخواستم معارف امیرالمؤمنین را گسترش بدهم؛ اینها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم!»
وقتی می گویند: اول مظلوم عالم؛ بی جهت نیست! حضرت چقدر مظلوم باشد که بعد از قرنها، تازه در اثبات امامتش کتاب بنویسند!


۲-راه کمال

در زمان قاجار، تهران بهترین حوزه عرفان نظری و معقول بوده … ملا عبدالله زنوزی و پسرش آقا علی زنوزی معروف به آقا علیم حکیم، در مدرسه مروی تهران تدریس میکردند، آقا میرزا محمدحسن کرمانشاهی بوده؛ آقا محمدرضا قمشه ای بوده که از همه بالاتر بوده، اهل معرفت و حال بوده و میگویند طی الارض هم داشته است.
آقا میرزا هاشم اشکوری که نابغه ای در عرفان نظری بوده است، شاگرد ایشان است.
کتاب مفتاح الانس فنّاری که یک کتاب عرفان نظری است؛ در آن از غامض ترین مسائل عرفانی بحث میشود.
در این کتاب یک حواشی وجود دارد؛ در انتهای حواشی نوشته:
هاشممقصود آمیرزا هاشم اشکوری است.
آیت الله آمیرزا احمد آشتیانی شاگرد بلافصل آمیرزا هاشم بوده است. اینها بزرگانی بوده اند که زمانه از آوردن اینها عقیم است!
علمای تهران و بزرگان، وقتی به حضور آمیرزا احمد می رسیدند دستش که سهل است، می خواستند پایش را ببوسند!
ایشان فیلسوف، مجتهد، عارف و جامع همه علوم و فنون اسلام و نمونه ای از زهد و تقوی و پاکی بود؛ تمام زندگی اش کرامت بود!
روزی شخصی در مجلسی از آیت الله میرزا احمد آشتیانی میپرسد:
آیا در این زمان، راه سلمان شدن باز است؟! (این سوال بسیار سوال مهمی است، یعنی آیا راه کمال در این عصر برای افراد مفتوح است، آیا میشود به مقام معرفت کامل و درجات سلمان هم رسید؟!)
ایشان سکوت و تأمل پرمعنایی نمودند، سپس فرمودند: بلی راه سلمان شدن، باز است.
و این فرمایش ایشان، که از روی حقیقت و متن واقعی سخن میگوید، بشارت بسیار بزرگی است برای همه جوان ها، برای همه مشتاقان کمال، که راه بسته نیست، همت و تلاش می خواهد!

۳-نصیحت آیت الله سلطانی


مرحوم آیت الله العظمی سلطانی طباطبایی (قدس الله نفسه الزکیه) عالم بسیار بزرگوار و استاد العلماء به معنی الکلمه بود .یعنی به جز چند تا مرجع که با ایشان هم سن و هم دوره بودند، باقی علماء قاطبه شاگردی آقای سلطانی را نموده بودند.
یکی از آقازاده های ایشان می گوید:
یک روز نشسته بودیم؛ با خود گفتم از پدرم استفاده بکنم، به ایشان گفتم:
اگر بنا بشود که شما به من فقط یک نصیحت بکیند، چه میگویید؟
میگویند:
ایشان سرشان را پایین انداخته، تأملی کردند؛ سپس سرشان را بلند کرده فرمودند:
آبروی کسی را مبر

۴-توصیه آیت الله العظمی بهجت به زائر


در خدمت حضرت آقای بهجت بودم شخصی آمد گفت: میخواهم بروم حرم چه کار کنم، توصیه ای میفرمائید؟!
فرمودند: من بیشتر از آنچه در مفاتیح نوشته بلد نیستم؛ اما وقتی میروید آنجا، اتصال قلب به لسان باشد!
(یعنی توجه و حضور قلب داشته باشید و دلتان همراه زبان و گفتارتان باشد!)

عنایت حضرت رضا (علیه السلام)

در مشهد طلبه ای بوده چهارده پانزده ساله، در سختی و تنگدستی به سر میبرده است.
روزی گرسنگی بر او غلبه میکند، مدتی چیزی نخورده بوده، کاری هم از دستش بر نمیآید. به حالت ضعف شدید میافتد. با خود میگوید: حال که بناست بمیرم، بروم حرم و در آنجا بمیرم.
با نهایت سختی و دست به دیوار، خود را به حرم رسانده میافتد.
میگوید: مدتی گذشت، خادم آمد گفت: بلند شو، میخواهیم در را ببندیم!
با سختی فراوان خودم را به حجره رساندم، در بسته بود.
قبل از این که در را باز کنم، از پشت شیشه نگاه کردم، دیدم میوه غیرفصل در حجره است! خدایا، در حجره قفل است، اینها از کجاست؟!
رفتم داخل اتاق، مقداری از آن را خوردم، ناگهان دیدم پرده ها کنار رفت، حجابهای ملکوتی برطرف شد!
خلاصه میرسد به جایی که مرجع عالیقدر زمان حضرت آیت الله العظمی بروجردی (رضوان الله علیه) ایشان آن موقع جوانی بیست و دو، سه ساله بود، گاهی که برخورد میکردند، با اشتیاق احوالپرسی میکردند و میفرمودند: آقای آشیخ علی خدمت نمیرسیم!
و او در جواب میگفت: ان شاء الله خدمت میرسم! (یعنی آیت اله بروجردی نهایت توجه و عنایت را به او داشتند و در نظرشان بسیار جلیل القدر بود).

۵-گیرنده میخواهد


در قم سید بزرگواری بود و چاپخانه داشت!
از خواص علامه طباطبایی و محرم سر ایشان بود. این سید دارای معنویات و حالات بالا و اهل کتمان بود. روزی در منزلش ما را دعوت کرد.
بنده با شخص دیگری خدمتش رسیدم. در ضمن صحبت، به پهنای صورت اشک میریخت.
قضیه ای ازعلامه طباطبایی (رضوان الله علیه) نقل کرد گفت: روزی با آقا کار داشتم رفتم در منزل ایشان؛ هر چه در زدم و منتظر ماندم کسی نیامد، معلوم شد کسی در منزل نیست.
ناگهان صدایی در گوشم گفت: در نزن، آقا رفته اند قبرستان نو! کسی هم در کوچه و اطراف من نبود…

با خودم گفتم: میروم قبرستان نو، در ضمن به صحت و سقم این صدا هم پی میبرم!
با سرعت خودم را به قبرستان نو رساندم؛ دیدم ایشان در میان قبرها در حال قدم زدن هستند. من خودم را آماده کرده بودم که تا ایشان را دیدم قضیه این صدا را به ایشان بگویم حتی اگر تردید کردند قسم بخورم!

همین که خواستم مطلب را بگویم فرمودند: دست و پایت را گم نکن، از این صداها زیاد است، گیرنده میخواهد!

منبع:سایت سائلین الزهراء سلام الله علیها

بخشی از سخنان آیت‌ الله فاطمی‌ نیا در رابطه با شناخت امام زمان (عج)


بخشی از سخنان آیت‌ الله فاطمی‌ نیا در رابطه با شناخت امام زمان (عج) 


خداوند در سوره مُلک می‌فرماید: "قُل أَرَ‌أَیتُم إِن أَصبَحَ ماؤُکُم غَورً‌ا فَمَن یَأتیکُم بِماءٍ مَعینٍ،بگو (ای رسول ما!) به من خبر دهید، اگر آب های شما به زمین فرو رود (و ناپدید شود) پس کیست که برای شما آب گوارا بیاورد؟"

ظاهر این آیه شریفه این است که می خواهد انسان را متذکر به نعمت‌های پروردگار نماید؛ آن هم یکی از نعمت‌های حیاتی و با اهمیت. بسیاری از نعمت‌ها هستند که مادامی که در دسترس ما می‌باشند، به آنها توجهی نداریم و قدر و ارزش آنها را نمی‌دانیم. اما هنگامی که از دست بروند، ناگهان متوجه فقدان آنها و ارزشی که داشتند می‌شویم.

چه بسا انسان بزرگ‌ترین نعمت‌ها را که همیشه با او هستند یعنی صحت و سلامت مورد غفلت قرار می‌گیرند؛ چنانچه در حدیث است: نِعمتان مجهولتان: الصحه و الأمان "دو تا نعمت هستند که مجهول القدر می‌باشند که عبارتند از: صحت و امنیت."

ظاهر آیه، اشاره به نعمت آب می‌باشد. آب، نعمت بسیار بزرگ و منشأ آثار فراوان و لا تُعدّ و لا تُحصی می‌باشد.

اما تأویل این ایه شریفه: روایات معتبری از ائمه(ع) وارد شده است که مراد از ماء معین و آب خوشگوار در آیه، وجود اقدس حضرت صاحب الامر(عج) می‌باشد. خدا می‌فرماید: إذا فقدتم إمامکم فماذا تَصنعون؟ «اگر چنانچه امام زمان‌تان را نیافتید، چه می‌کنید؟!»

چرا آب گوارا تأویل به امام زمان شده است؟! چه مناسبتی بین آب و وجود مبارک امام (ع) موجود است؟!
این مطلب، بسیار مطلب عمیق و شریفی است. آنچه اجمالاً از دلائل استفاده می‌شود این است که: آب در جهان طبیعت مایه‌ی حیات موجودات می‌باشد چنانچه خداوند می‌فرماید:
"وَجَعَلنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَیءٍ» «و قرار دادیم از آب هرچیز زنده‌ای را"
"وَاللَّـهُ أَنزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَحیا بِهِ الأَر‌ضَ بَعدَ مَوتِها" "و خداوند از آسمان آب را فرستاد و به سبب آن زنده کرد زمین را بعد از مردنش"

انسان‌ها، حیوانات، گیاهان، همه نیازمند به آب می‌باشند و زندگی همه چیز بستگی به وجود آب دارد. هر جانداری چه دارای روح حیوانی باشد و چه روح نباتی، نیاز به آب دارد. این از سنت‌ها تکوینی خداوند است که: "فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَبدیلًا وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّـهِ تَحویلًا"
یکی از سنن تکوینیه باطنیه خداوند این است که: رشد و ترقی و هدایت ما به دست امام(ع) می‌باشد. اگر کسی ائمه را رها کند و راه دیگری برود، رستگار نمی‌شود. بدون وجود آب در طبیعت، هیچ گیاهی سبز نمی‌شود و هیچ جانداری نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد. در عالم باطن هم بدون هدایت امام(ع) همه مرده‌اند.

حیات حقیقی انسان، به وجود مبارک امام زمان(ع) می‌باشد. خداوند می‌فرماید: "أَوَمَن کانَ مَیتًا فَأَحیَیناهُ وَجَعَلنا لَهُ نورً‌ا یَمشی بِهِ فِی النّاسِ"، "آیا کسی که مرده بود پس ما او را زنده کردیم و قرار دادیم برای او نوری که با آن در میان مردم راه می‌رود ..."
در روایت است که: أی نَصَبنا له اِماماً. یعنی "قرار دادیم امامی را برای او" در حدیث دیگر می‌فرماید: لَولا الحجة لساخت الأرض باَهلها "اگر حجت خدا نباشد، زمین اهل خود را فرو می‌برد" و درجای دیگر می‌فرماید: بیُمنِه رُزِقَ الورَی و بِوُجوده ثبت الأرض و السَّماء. "به برکت و میمنت امام، مردم روزی می‌خورند و با وجود اوست که آسمان و زمین ثابت و پابرجاست."

خداوند امام را علّت دوام و بقاء خلق قرار داده است. خواجه نصیرالدین طوسی(قدس سره) ـ که جداً افتخار عالم تشیع بلکه فخر عالم بشریت است ـ در کتاب "تجرید" عبارت کوتاه و بسیار پرعمقی دارد. می‌فرماید: "وجوده لطفٌ و تصرّفه لطفٌ آخر و عدمُه منَّا" "وجود امام، لطف پروردگار است؛ و تصرّف او (که در میان مردم ظاهر شود، و امر و نهی داشته و از حضورش بهره‌مند شوند) لطف دیگری است؛ و عدم تصرّف او، از جانب ماست."

یعنی بی‌لیاقتی ما سبب غیبت و محرومیت از برکات وجود اوست. هرگاه مردم لیاقت پیدا کنند، حضرت تشریف می‌آورد. وقت ظهور امام زمان(ع) از اسرار الهی است.؛ لذا فرموده‌اند: "کذبَ الوَقّاتون: دروغ گفته‌اند تعیین کنندگان وقت ظهور".

اما بزرگان و اولیایی که زیارت کرده‌ایم ـ بدون این که وقت مشخصی را تعیین کنند ـ اجمالا گفته‌اند: فرج، نزدیک است. یعنی بیشتر مدت غیبت سپری شده و بسیاری از علائم ظهور تحقق پیدا نموده و مقدار کمتری از آنها باقی است. اما چه زمانی است، هیچ‌کس نمی‌داند!

الآن ما مصداق آیه شریفه هستیم که ماء معین را از دست داده‌ایم و امام ما غائب می‌باشد.
اما از نظر معنوی، حیات واقعی و معنوی ما به وسیله تعالیم ائمه(ع) می‌باشد. اگر تعالیم آنان نباشد، ما مرده‌ایم. زبان حال ما شیعیان نسبت به معصومین علیهم السلام این بیت حافظ می‌باشد. و من از خداوند خواسته‌ام که در هنگام مرگ در کنار کلمه‌ی شهادتین، آن را بر زبانم جاری نماید که می‌فرماید:

از رهگذر خاک سر کوی شما بود/هر نافه که در دست نسیم سحر افتاد

اگر می‌خواهی جمال را ببینی باید پاکیزه شوی. جمال دیدن هم به این نیست که بروی و ببینی؛ ممکن است امام زمان (ع) از تو راضی شود و در تو تصرف کند اما خودت هم متوجه نشوی. چه کار داری؟! یک عده در این مملکت دکان باز کرده‌اند. خدا شما جوان‌ها را از شر آنها حفظ کند. این مسائل عوامانه نیست که فلان دعا را بخوانم بعد امام زمان را می‌بینم.

اگر صلاح باشد، امام زمان(ع) خودش را نشان می‌دهد. جواد است، کریم است و مضایقه‌ای ندارد. مگر جامعه کبیره نخوانده‌اید؟ عادتکم الاحسان و سجیتکم الکرم. از اولیاء رسیده است که امام زمان(ع) از بعضی‌ها راضی هستند و دست‌گیری هم می‌کند. یک کسی می‌خواهد خطا کند، حضرت تصرف می‌کند و نمی‌گذارد خطا کند. یک وقت یک کسی دارد آبرویش می‌رود، خب حضرت نمی‌گذارند.

امام زمان که غایب است معنایش چیست؟ آخر غیبت و حضور که برای آنها ائمه(ع) در آن تصرفات فرقی نمی‌کند. اگر پاکیزگی بشود، دیدن جمال اهل بیت ولو در مرتبه ضعیف رخ می‌دهد. مرتبه ضعیف این است که حضرت راضی شوند دستت را بگیرند. هر شیعه‌ای باید یک نخی از او به امام زمانش برسد.

مگر می‌شود ما امام زمانی داشته باشیم و یک شعاعی از او به نرسد؟! این ممکن نیست. مگر اینکه کسی باشد که خدای ناکرده عاق والدین باشد، یا تارک الصلاه باشد و یا کسی را کشته باشد؛ در غیر این صورت اون شعاع خواهد بود.

منبع: شبستان