علم لدنی ائمه علیهم السلام/طبقه بندی بودن مکتب اهل بیت
یک صحبتی شده بین علماء و دانشمندان که علم لدنی اولا به چه معناست. خب اقتباس این کلمه از قرآن است:
«فوجدا عبدا من عبادنا آتيناه رحمة من عندنا وعلمناه من لدنا»
این رحمت که اونجا می فرماید بعید نیست تنوین، همون که مفید وحدت میشه، تنوین تنکیر بهش میگن، همون باشد، تنوین «علماً» که قطعا همین است، چون میگه علمی، و سیاق آیه تایید میکند که تنوین «رحمة» هم از اون قبیل باشد، مقصود این نیست که رحمت به او داده بودیم، نوعی رحمت، نوعی علم نوعی تفضل به او شده بود.
«آتيناه رحمة من عندنا وعلمناه من لدنا»
اقتباس علم لدنی از اینجاست، یعنی هر علمی که بدون واسطه بشر به آدم برسد، اون علم لدنیه، ان شاء الله توضیح خواهیم داد که در مادون معصوم، ممکن است علم لدنی در مرتبه خودش حاصل شود و ممکن است مقدمه آن رو هم بشری فراهم کرده باشد.
در معصوم در حد اعلی فراهم میشه و مقدماتش رو هم خود خدا فراهم میکنه، در جامعه کبیره چی میخونیم، ان شاء الله که مأنوس هستید با جامعه کبیره، تمام علوم انبیاء در زیارت جامعه کبیره است. بترسید از شیاطین انس و جن دورتون نچرخن! چون این سرمایه خیلی بزرگه، ممکنه دور آدم بچرخن که این چیه، چطوره، نه، زیارت جامعه کبیره ذخیره شیعه است. در اونجا چی میخونید، میگه «اجتباکم لسره» خدا شما رو برای سرش انتخاب کرده، «وارتضاکم لغیبه» حالا عرض میکنم یک بحثی در مادون معصوم هست و صحبت هم هست درامکانش که اصلا میشه همچین چیزی، بله یک وقت ما بحث درامکان چیزی داریم، یک وقت در وقوعش، این قرآن:
«آتيناه رحمة من عندنا وعلمناه من لدنا»
این وقوعش و امکانش هر دو.
غزالی خیلی متعصبه، نگاه نکنین بعضی جاها نرم شده، وقتی جمع بندی بکنین، خیلی آدم بی گذشتیه در مورد تشیع، با اینکه آدم متعصبیه، یک از علمائی است که درمورد علم لدنی رساله مستقلی نوشته، در اونجا از امکان و وقوع علم لدنی صحبت کرده، مثال هم امیرالمومنین علیه السلام رو زده، یک مثال خیلی زیبا،خیلی عجیبه این اصلا از معجزات امیرالمومنینه، همه باید ثنا گوی او باشند حتی مخالفین، میگوید که اگر ما در وسعت علم امیرالمومنین علیه السلام نگاه بکنین، می بینیم که این قبیل علم ها مقدماتش نمی تونه به دست بشر فراهم بشه،که یک استادی داشته باشه، بشینه وقت صرف کنه، با این چیزها نمی شه، البته در مورد علوم لدنیه ائمه علیهم السلام بنده نمونه هایی یافتم که اعاظم تسنن، اون بزرگانشون اعتراف کردن.در تسنن یک موجی درست شده، که گذشتشون با حالا هیچ هماهنگ نیست! اینو در حاشیه بگم، یک وقتی منو دعوت کردن برم در هفته وحدت صحبت کنم، و بنا بود که پیش از نماز جمعه هم صحبت کنم، باور کنید که خیلی فکر کردم که برم چی بگم، دیدم یک مشت حرفا قبلا زده شده که اونها کهنه شده، آی قبله مون یکیه، قرآنون یکیه، از اینها دیگه زیاد گفتیم خدا به ذهنم انداخت، گفتم آقایون اهل تسنن من نمیگم شما بیاین شیعه بشین، اگه خواستین شیعه بشین خودتون می دونین، ولی من از شما یک تقاضا دارم و اون این است که یه قدری یه یزرگانتون برگردین، بابا این بزرگانتون غیر از شما بودن آخه!، انقدر فضائل نقل کردن، مطلب نوشتن، عرض ادب کردن، خوب روز به روز داره بدتر می شه و البته می دونین که سلسه جنبان این بدتر شدن ها فقط وهابیته، بنا براین در گذشته اهل تسنن اعترافات به علم لدنیه اهل بیت علیهم السلام زیاد شده، امکانش، وقوعش کاملا بحث شده و این یک بحث مفروغ عنهیه.
علم لدنی در معصوم هم از نظر کماً و هم کیفاً در حد اعلاست، در مادون معصوم اینطور نیست، در معصوم چون این مطلب خیلی قویه، بنده در وایات دقت کردم که ائمه اگر بیان اینو به مردم بگن، که ما همه چیز رو می دونیم، این یک موجی خواهد داشت، بیان نگن، مردم به مقام اهل بیت علیهم السلام جاهل می مونن.
اینه که ائمه علیهم السلام مردم رو ملاحظه کردن تدریجا این حرف ها رو زدن، حالا یک نمونه براتون بگم ، در همون اوایل کافی روایتی داریم که جمعی نشسته بودند، حضرت صادق علیه السلام به اون جمع اجمالا فرمود که ما همه چیزو میدونیم، هرچی که بوده و هست و خواهد بود، بعد قریب به این مضامین دارد که فنظر الیهم فرأی انه قد کبر علیهم یک نگاهی کرد، دید این حرف براشون خیلی سنگین آمد، و حضرت این سخن را به گونه ای تعدیل کرد.یا مثلا شیخ مفید رضوان الله علیه مطلبی نقل میکند. قبلا بگک که شیخ مفید 0در نقل مطالب دقت فوق العاده داره داره، چیزی که شیخ مفید نقل بکنه این خیلی حرفه، چون بنده دیدم یک چیزهای مسلم را مفید بعضی وقت ها نقل نی کنه، در عین حال نقل می کند که، یک عده دور امیرالمومنین علیه السلام را گرفتن، قریب به این مضامین که یه قدری از اسرار ولایت را یاد بگیرن.
امیر امومنین چی بگه به این ها، حضرت دید که اگه به اینها بگه شما اهلیت ندارید ایها یک بلوائی به پا می کنن. می گن اینم از امیرالمومنین، رفتیم ازش یه چیزی یاد بگیریم دست خالی برمون گردوند، حضرت یک کاری کرد که خودشون بفهمن که اهلیت ندارن، حضرت فرمود: انا الاول انا الاخِر، آقا این ها اسرار نیست که این ها کفره! قرآن می گه : هوالاول هوالاخِر، آقا، این ها با خشم اومدن برن بیرون، دم در که رسیدن حضرت فرمود: یا باب امسک علیهم، در نذار این ها برن، در بسته شد، جماد از امیرالمومنین علیه السلام اطاعت کرد! برگشتن آقا ما نفهمیدیم، ببخشید دوباره بفرمائید، حضرت فرمود گفتم انا الاول، خواستم بگم که من، اول من آمنم، شما جور دیگه فهمیدین، البته شابد حضرت چیزه دیگ ایه هم میخواسته بگه ها، ولی دیگه مطالب بلاتر از اینها به اینها نمیشه گفت، اولیت خوب یک مراتبی داره، ممکنه انسان از یک بعدی در یک جائی اول باشه، چه اشکالی داره بگیم اون اوله؟!، خدا یک بحثه دیگه است هوالاول،هوالاخِر.
اما حالا مثلا در بدع خلقت که خلقت میخواد آغاز بشه، اگه بگیم که نور رسول اکرم صل الله علیه و آله اول بوده کفر کردیم! حالا نور امیرامومنین علیه السلام هم جدا از نور رسول اکرم صل الله علیه و آله نیست، بگیم اونم اول بوده کفره حالا؟!
اون که میگه تا صورت پیوند جهان بود علی بود، اینو می خواد بگه، انقدر هو میکنن، آقا این چه حرفیه.
چه اشکالی داره حالا، اون که نگفته امیرالمومنین نعوذبالله با خدا، با هم بودن، قبل از خدا بوده، نه بابا تا صورت پیوند جهان بودعلی بود، اینکه شکی درش نیست، مگر که آدم بی سواد باشه در این چیز ها شک کنه. بعد حضرت فرمود: اناالاخِر، هم یک معنیه دیگه داره.ائمه علیهم السلام دیدن اگر هیچ نگن مردم نادان می مونن، اگر بگن این بلواها به پا میشه، اون وقت بعضی از احادیث رو به عنوان تقیه گفتن آی عزیزان!
بعضی وهابی زده ها میان بک چیزهایی رو به رخ ما میکشن، آخه احادث علم ائمه اگه دوتا بود، سه تا بود، می گفتم آقا شاید این ضعیفه، اون جعلیه، اما خیلی زیاده، اگه یک وقت احادیثی می بینین که مثلا حضرت می فرماید: من نمی دونم کنیزم کجاست، یا جای دیگه چیز دیگری می فرماید، اینها رو پیراهن عثمان نکنین!، اینها در موارد تقیه وارد شده، اینها گاهی به ضعفا العقول گفته شده.
آخه شما ببینید مکتب ائمه علیم السلام طبقه بندیه، یه عده فکر می کنن العیاذ بالله، زبونم لال مکتب ائمه همش همینه که مابلدیم، نیست آقا، برای این چیزها نیست!، مکتب ائمه علیهم السلام تو این چیزهایی که ما بلدیم خلاصه نمیشه، ما این ها رو انقدر پائین نیاریم ، خیلی متاسفیم که یک وقت یک نفر رفته یک چند سطری درس خونده، آمده نشسته، اصلا فکر می کنه دیگه علوم اولین و آخرین در سینشه، معرکه می گیره، بیاید ببینیم امیرالمومنین می دونسته تو مسجد قاتلش هست؟! حالا چیه؟ دو خط درس خونده بیچاره! خیال می کنه همه اسلامو در سینه گرفته، حالا صاحب نظره، می خواد حرف بزنه، به تو چی مربوطه اصلا؟! تو اصلا لایق هستی اسم امیرالمومنینو ببری! که حالا چرا رفت مسجد!، به تو چه مربوطه چرا رفت مسجد؟!
آقا این برای اینه که اصلا بعضی از شئون اهل بیت علیهم السلام گفته نشده، اینو به یادگار میگم برای جوون ها، منو دعا کنین، شاید به این صورتی که دارم عرض میکنم در هیچ کتابی نباشه، ببینید، همان طور که اقوال، یعنی گفته های ائمه علیهم السلام محکم و متشابه دارد، آقا افعالشون هم محکم و متشابه داره، بعضی گفته هاشون متشابه، بعضی کرده هاشون هم متشابه، میگن امامه اسوه است، بله قبول دارم در محکمات اسوه است، امیرالمومنین علیه السلام وقتی قاتلش در مسجده، میره ولی منو و تو نمی تونیم بریم، اگه تو قاتلت در مسجد باشه نمی تونی بری، حرامه، ما نمیفهمیم این چیزها رو ممکنه از متشابهات اعمام باشه.
صدمه رو از اینجا دیدیم که اولا یک عدمون مغروریم ، مغرور نشیم آقا خدا یک آب پاکی رو دست دانشمندان جهان ریخته!، من که چیزی نیستم.
« و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا»
من دوتا ضرب خوندم فکر می کنم چه خبره حالا! صدمه رو یکی از اونجا دیدیم، یکی هم از اینجا که بعضی هامون طبقه بندی مراتب ولایت رو نمی دونیم، خیال می کنیم همش همینه. تیمم با دو ضربته، نمیدونم فلان چیز فلانه، اصول دینم همینه، همین ها که بلدیم دیگه.
اسلام در اینها خلاصه نمی شه، این ها جزئی از اسلامه. و این است که بعضی ها ظرفیت نداشتند، به اون هایی که ظرفیت داشتندمی گفتند و می فرمودند، جائی صحبت نکنید، آقا بعضی از اینها بودند در جلسه ائمه، یک چیزهایی رو بهشون گفتن، قول دادن که نگن، رفتن به بی ظرفیت ها گفتن به گوش ائمه رسید، لعنتشون کردن، این شوخی نیست. یعنی اسرارو ریختو پاش کردن حتی لعنت داره.
حالا برای اینکه این چیزها برای ما سنگین نیاد، وقتی می گیم حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها متصل به غیب بوده، امیرالمومنین علیه السلام همین طور بقیه همین طور دو تا راه داره.یکیش این است که یه قدری به خودمون زحمت بدیم، احادیث فراوانی که معتبر هم هست، برید این ها روببینید.
یکی هم راه دیگه است، ببینید آقا بعضی مسلمات رو نمی شه انکار کرد، بنده خودم شاهد کرامات بعضی اولیاء بودم، بعضی از شما ها هم شاید یک چیزهایی دیده باشین.
آقا یک راهش هم اینه که اگه مقام این ها بزرگ به نظرمون میاد، برامون سنگینی می کنه، شیطان اذیت می کنه، برگردیم به این کوچکترها، آقای قاضی کی بوده؟ مرحوم آیت الله آسید علی قاضی، یک ذره از وجود نازنین صدیقه کبری سلام الله علیها بوده، من یک وقت به تمثال مبارک علامه طباطبائی خیره شده بودم، یه دفه گفتم خدایا ببین این مرد یه ذره از ذرات حضرت زهراء سلام الله علیها بوده، یک قطره از این کوثر بوده، به کجا رسیده؟
امام عززمون یک ذره از ذرات حضرت صدیقه کبری بوده، مگه غیر از اینه، آقا شما می بینین این ها یک عوالمی دارن، الان ما نمی تونیم این عوالم رو هضم بکنیم، وقتی این ها رو هضم کردیم نوبت برسه به امام و پیغمبر!
آقای قاضی می دونین چند ساله مرحوم شده، قریب پنجاه و چند ساله از دنیا رفته، خوب این پنجاه ساله از دنیا رفته، اون عالم ربانی که خدا توفیقش بده، که هم شما می شناسین هم من می شناسم، که بارها فرمودن، از خودشون شنیدیم، به واسطه شنیدیم، یک روز از روز ها یک تندی ای در منزل به زن و بچه می کنه، یک تندی، پناه می بره به آقای الهی برادر آقای طباطبایی، لب از لب برنداشته آقای الهی میگه، راستی آقای فلانی برات پیامی داشتم ، آقا چیه پیام بفرمائید، این آقا آمده به آقای الهی بگه من تندی کردم به زن و بچه، کاری بکن که این عیب برطرف بشه، آثارش از بین بره، گفت:آقای قاضی رو دیدیم، کدوم قاضی؟ قاضی که پنجاه سال پیش مرحوم شده، آقای قاضی رو دیدم، گفت به فلان کس بگو اگه میخوای راه خدا را بری چرا با زن و بچه تندی می کنی؟!
این مکتب ولایته یعنی یکی از ذرات حضرت زهراء سلام الله علیها پنجاه سال بعد از مرگش، توی خانه شاگردش رو می بینه. اونوقت اگه بگیم حضرت زهرا سلام الله علیها متصل به غیب بوده، این جمله باید سنگین باشه؟! اینها ماله قلت معرفت ماست.