وجود عرفان حقیقی و امکان وصول به معرفت شهودی و مقامات معنوی، در دین، قابل انکار نیست

ضربه زدن به حقیقت دین و بی محتوا ساختن اسلام به صورت های مختلفی انجام شده است، یک قسم از طرف مخالفین و یک قسم از طرف خود ما شیعیان. اما از طرف مخالفین، مشخص است یعنی همین کارهای که تا کنون کرده اند بعنی انکار حدیث غدیر و حقیقت ولایت، و نسبت های ناروا به خدا و رسول دادن و خلاصه دور کردن مردم از خانه اهل بیت علیهم السلام.
اما از طریق خود ما، همان کاری که بعضی انجام داده و می دهند، یعنی معرفی کردن اسلام را به مردم به عنوان یک دین خشک و بی روح و بی محتوائی که فقط محصور و محدود در همین ظواهر و اعمال ظاهری است. و اگر کسی بخواهد اشاره ای به حقایق و اسرار و معارف و روح دین بنماید و از بطون اسلام ، حقیقتی را بیان کند، او را به درویشی و صوفی گری و امثال ذالک متهم می کنند!
این مسئله بسیار خطرناک است، و اگر تحقق پیدا کند، اصل و روح دین و هدف از خلقت انسان و تکامل معنوی او، ضربه می خورد.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
«انسان جاهل یا افراط و زیاده روی می کند یا تفریط و کوتاهی.»
باید خیلی مواظب بود که در دام جهل نیفتیم! بعضی به خاطره اینکه گروهی اهل ادعاهای پوچ و درویشی گری بوده اند، اصل عرفان حقیقی را انکار کرده! و با هرچه معارف باطنی و معنوی است مخالفت می کنند. این ناشی از جهل آنها به حقایق دین است.
پدرم رضوا الله علیه می فرمود: در بیش از چهل سال قبل که حضرت آیت الله خمینی (رضوان الله تعالی علیه) درس اخلاق داشتند و مواعظی را بیان می کردند(همان اخلاق امام صادق علیه السلام و مطالب ملا مهدی نراقی و امثال ایشان) یک طلبه ای را تحریک کرده بودند که در وسط درس اخلاقایشان بلند شد و گفت: آقا سید، صوفی بازی هایت را جمع کن!
حقیقت و لب اسلام را فهمیدن و به عرفان حقیقی رسیدن و معارف واقعی دین را بیان کردن و سخن از ظرائف روحی و معنوی گفتن، و روشن کردن هدف خلقت و مسیر تکامل وی، غیر از صوفی گری و قلندری و مرید بازی نمودن است. حتی بعضی از بزرگان دین برای تبرئه خود و رفع توهم این مسئله، کتاب نوشته اند مانند ملا محسن فیض که در این باره بیاناتی دارد و حکیم الهی صدرالمتالهین کتابی به نام «کسر اصنام الجاهلیة فی الرد علی الصوفیه» دارد. وجود طلای بدلی، نباید انسان را نسبت به طلای واقعی بی اعتقاد کند. اگر کسی عارف نما شد و اهل ادعاهای دروغین بود، انسان نباید به عارف واقعی بدبین بشود.
وجود عرفان حقیقی و معارف عالیه توحیدی و اسرار باطنی و امکان وصول به معرفت شهودی و مقامات معنوی در دین قابل انکار نیست.
البته مسئله مهمی که باید به آن توجه داشت این است که: بسیاری از بزرگان ما و علمای ربانی که به سیر و سلوک و عرفان معروف هستند، مانند مرحوم حسینقلی همدانی، آیت الله قاضی، آیت الله ملکی تبریزی، علامه طباطبایی و امثال این بزرگان و اولیاء، اول مجتهد و متشرع بودند سپس عارف.
فقه و اجتهاد از ارکان دین ماست و راه وصول به کمالات می باشد. فقهاء عظام شیعه، حبل متصل بین امت و خدا می باشند. بدون فقه و اجتهاد سیر و سلوک امکان ندارد، اول قدم در سیر و سلوک انجام واجبات و ترک محرمات است. واجبات و محرمات را از فقیه می آموزیم. فقهاء واسطه بین ما و امام زمان علیه السلام هستند. اگر بعضی از فقهاء و مجتهدین اشعار ذوقی گفته اند، باید مراد آنها را فهمید. نباید به معنای سطحی و مبتذل تاویل کرد.
در نجف یک سید بزرگوار و عالم مجتهد و فقیه ربانی به نام آیت الله سید سعید حبوبی بود از شاگردان آیت الله ملا حسینقلی همدانی در اخلاق و عرفان. در جوانی شعر می گفته و تبع بسیار عالی داشته است ولی آنها را جمع نمی کرده لذا اشعارش به دست افراد متفرقه پخش می شد. شخصی به نام عبد العزیز جواهر الکلام از نوه های صاحب جواهر، که برادرش هم به نام محمد مهدی جواهری شاعر زبردستی بود، کتابی داشت به نام تاریخ تهران و نیز مثنوی را هم به عربی برگردانده بود . ایشان با زحمت و جستوجوی فراوان، اشعار آیت الله حبوبی را جمع آوری نموده و دیوان وی را جمع می کند. وقتی این دیوان به دستم رسید، اغراق نمی کنم که بگویم: اگر بر سرم تاج مرصع می گذاردند، آنقدر خوشحال نمی شدم.
ایشان در بیتی می فرماید:
لا تخل ویک و من یسمع یخل اننی بالراح مشعوف الفواد
«وای بر تو به گمان بد نیفتی و در دام تخیل قرار نگیری، وقتی من نام شراب و مستی را می برم، هر کس بشنود خیال می کند، من دلباخته و مانوس با شراب هستم.»
حضرت امیرالمومنین علیه السلام در وصف اولیاء خدا می فرماید:
یُغْبَقُونَ كَأْسَ الْحِكْمَةِ بَعْدَ الصَّبُوحِ
«شراب شبانه حکمت را بعد از شراب صبحگاهی می نوشند.»
مسلم است که مراد از شراب در فرمایش حضرت، همان معانی عالیه و انوار معرفت و حالات خوش معنوی است که در اثر تزکیه و مجاهده با نفس و انجام عبادات برای آنها حاصل می شود.
در کتاب شریف کافی روایت نموده است که:
فقال إن الله عزّ و جلّ علم أنه یکون فی آخر الزمان أقوام متعمقون فأنزل الله عزّ و جلّ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ و الآیات من سورة الحدید إلى قوله وَ هُوَ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ فمن رام ما وراء هنالک هلک.
«از حضرت علی ابن الحسین امام سجاد علیه السلام در مورد توحید سوال شد، فرمودند: خداوند عزوجل دانست که در آخر الزمان انسان های متعمق و ژرف اندیشی خواهند آمد، روی این جهت سوره: « قول هو الله احد» و آیات ابتدای سوره حدید را تا: «و هو علیم بذات الصدور» ( آیات 1 تا 6 ) نازل فرمود. پس هر کس غیر از آنها را قصد نماید، به راستی که هلاک شده است.» نکته ها از گفته ها/ جلد اول